کد مطلب:173363 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:140

آخرین وداع
امام حسین علیه السلام با لب تشنه، در میدان پیكار تنها مانده بود و به هر طرف می نگریست، بدن های خونین و اجساد پاك یاران را می دید و مناظر حزن آور، شدائد فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را دو چندان می كرد.

امام علیه السلام كه تمامی یاران و برادران و جوانانش در خاك افتاده بودند، طلب یاری كرد و فرمود:

هل من ذاب یذب عن حرم رسول الله (ص)؟ هل من موحد یخاف الله فینا؟ هل من مغیث یرجوا الله باغاثتنا؟ هل من معین یرجوا ما عندالله فی اعانتنا؟؛ آیا كسی هست كه دشمنان را از حرم رسول خدا دور سازد؟ آیا خداپرستی هست كه در حق ما از خداوند بترسد؟ آیا كسی هست كه برای خدا ما را یاری كند؟

استغاثه ی امام حسین علیه السلام برای آن بود تا مردم را به پروردگار و راه نجات متمایل كند.

اما استغاثه ی آن حضرت علیه السلام در نیروی لشكر تأثیری نكرد و دل های سخت آنان را به خویش نیاورد!

امام حسین علیه السلام برای وداع خاندان و اطفال، با دلی سوزان، به طرف خیام بانوان روانه شد، تا برای آخرین بار، كودكان عزیز و خاندان خود را بنگرد تا قلب خویش را تسكین و آرامش بخشد.

امام حسین علیه السلام وقتی به در خیام رسید، فرمود: ای سكینه، ای فاطمه، ای زینب، ای ام كلثوم!

آنان وقتی صدای امام حسین علیه السلام را شنیدند، یك باره گرد آن حضرت را گرفته، سخت گریستند و آن منظره اندوهبار سخت ترین دل ها را به درد می آورد:



سرگشته بانوان سراپرده ی عفاف

زد حلقه گرد او همه چون هاله، گرد ماه



پس با دلی شكسته، جگر گوشه ی بتول

از دل كشید ناله و افغان و یا اخاه



لختی عنان بدار، كه گردم به دور تو

وز پات ز آب دیده نشانم، غبار راه



من یك تن غریبم و دشمن پر از هراس

وین پر شكستگان ستم دیده بی پناه



دختران خردسال امام حسین علیه السلام فهمیده بودند اگر دامن پدر را رها كنند، دیگر چهره ی عزیز زهرا را نمی بینند و این آخرین دیدار است.

امام حسین علیه السلام كه به دختر شیرین زبان و كوچك خود علاقه زیادی داشت، او را به سینه خود چسبانید و دلداری اش داد.


این اشعار منسوب به آن حضرت است كه در آن حال فرموده است و در كتاب های معتبری هم چون ناسخ التواریخ و نفس المهموم و.. آمده است:



سیطول بعدی یا سكینة فاعلمی

منك البكاء اذا الحمام دهانی



لا تحرقی قلبی بدمعك حسرة

ما دام منی الروح فی جسمانی



فاذا قتلت فانت اولی بالذی

تاتینه یا خیرة النسوانی



ای سكینه! بدان بعد از مرگ من تو برای من بسیار گریه می كنی تا جان در بدن دارم، دلم را با اشك حسرتت مسوزان، هنگامی كه كشته شدم، تو به گریستن سزاوارتر می باشی!

امام حسین علیه السلام بانوان و كودكان را نوازش كرد و آنان را سفارش به صبر و شكیبایی كرد.

سپس فرمود: درود و رحمت خدا در دنیا و روز بازپسین شامل حال شما باشد، بر قضا و خواسته ی خدا پایداری كرده و شكایت نكنید، زیرا تمامی این ها گذران و آخرت سرای جاودانی است.

آن گاه امام سجاد علیه السلام را جانشین خود گردانید و سفارش های لازم را نمود و اسرار ولایت را به ایشان سپرد. [1] .

راوی گوید:

حضرت امام حسین علیه السلام به اهل بیت خود فرمود:

ایتونی بثوب لا یرغب فیه اجعله تحت ثیابی، لئلا اجرد منه؛ جامه ی كهنه ای برای من بیاورید كه كسی در آن رغبت نكند، می خواهم آن جامه را در زیر لباس هایم بپوشم تا این كه دشمنان بدنم را برهنه نسازند.

امام علیه السلام جامه ی كهنه را پاره پاره كرد و در زیر جامه های خود پوشید. سپس لباسی كه در بین عرب ها معروف به «سراویل» است طلب كرد و آن را نیز پاره كرد و بر تن خود پوشید تا از بدن مباركش بیرون نیاورند.

افسوس كه وقتی حضرت علیه السلام را شهید كردند، «بحر بن كعب» آن جامه را به غارت ربود وامام علیه السلام را برهنه از آن لباس، رها كرد. [2] .



[1] گروهي قائلند كه اساس و اسرار امامت، قبلا به امام سجاد عليه السلام سپرده شده است.

[2] از اعجاز آن حضرت عليه السلام اين بود كه دست هاي نحس بحر بن كعب، در فصل تابستان، مانند دو چوب، خشك مي شد و در زمستان، چنان تر بود كه خون و چرك از آن جاري مي شد و به همين درد مبتلا بود تا هلاك شد.